خلاصه ی همه ی داستان های عاشقانه ....
در من آدم برفی است که
عاشق آفتاب شده
و این
خلاصه ی همهی
داستان های عاشقانه ی دنیاست !
در من آدم برفی است که
عاشق آفتاب شده
و این
خلاصه ی همهی
داستان های عاشقانه ی دنیاست !
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺘﻢﻣﻦ ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ …
ﮔﻔﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻮ ﻭﺍﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ …
ﭘﺎﻣﻮ ﮐﻮﺑﯿﺪﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﻔﺘﻢ …
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ …
ﺁﺭﻭﻡ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺖ ﺁﺧﻪ ﻗﻮﻟﺸﻮ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺩﻡ !
مورد داشتیم طرف تو قسمت غذاهای مورد علاقه نوشته:غذاهای نذری
..
..
..
دخترا بعد از خرید :
مریم جون این مانتو چند ؟
۵۵۰ هزار تومن
اوه چه ارزون ……….
پسرا بعد از خرید :
احمد شورته که خریدی چند ؟
سه هزار تومن
خاک تو سر گاوت کنن، کردن تو پاچت ، یارو قیافتو دیده بهت انداخته …….
..
..
ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧﺎ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺑﺎﺗﻮﻧﻪ!!
ﻣﻦ
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ
ﺑﺎﺑﺎﻡ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ
هاپوکومار
..
..
..
واکنش دخترا در مقابل شارژ
۱۰۰۰۰ ریالی: مرسی عزیزم (تو دلش ای گدا)
۲۰۰۰۰ ریالی: ای جانم مرسی گلم دستت درد نکنه
۵۰۰۰۰ ریالی: وای ممنون عشقم،خیلی میخامت نفس منی تو،بیا این بوس برای تو
۱۰۰۰۰۰ ریالی: الهی من فدات بشم توزندگی منی،عمر من،
خیلی ممنون عشقم،همه کسم،میمیرم برات،کجایی بیا ببینمت دلم برات یه ذره شده
۲۰۰۰۰۰ ریالی: هنوز هیچ پسری به این درجه ی خریت نرسیده
..
..
..
- ﺳﻼﻡ
- ﺳﻼﻡ
- ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ
- ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ، ﺍﻣﺮﺗﻮﻥ؟
- ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﻬﺎﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﺑﺎ
یکیﺩﯾﮕﻪ ﻗﺎﻃﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ
- ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ! ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺭﯾﻪ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ
- ﺣﺎﻻ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﻬﺎ چیﻫﺴﺖ؟
- ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ یکی ﺩﯾﮕﺸﻮﻥ ﺍﯾﺪﺯ !
- ﻭﺍﯼ ! ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟
- ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﯿﻦ، ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻢ،
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻨﺪﺍﺯﯾﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ،
ﺍﮔﻪ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ نذارین بیاد تو…!
از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت.
فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟
خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند،
باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند.
دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد،
بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند.
او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است
اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد.
آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی،
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود : پارک دوبل بلد نیست